نگاه جامع سیستماتیک(= نظاممند) به دین در خود سازی و جامعه سازی (1)
برای شناختن و شناساندن « سبک زندگی اسلامی» و خودسازی و جامعهسازی بر بنیاد و شالوده دین، نگرش و رویکرد نظاممند (= سیستماتیک) به دین ضروری است.
از ویژگیها و آثار اینگونه نگرش در دین، به اجمال میتوان چنین گفت:
1. دین به مثابه یک کلّ در سه بخش اخلاق، عقاید، و احکام نگریسته میشود. منظومه این سه بخش، در تبادل و هماهنگی و همافزایی، با هم در ارتباط هدفمنداند و پایبندی بدانها زمینه سعادت این جهانی و آن جهانی را فراهم میکند؛
2. این سه بخش، هرکدام در جای خود، در ساختار نظام دین، اهمّیت ویژه دارند. و هرکدام دیگری را تکمیل میکنند؛ چنین نیست که، برای نمونه، اهمیّت احکام اندک به شمار آید. مثلاً، برپاداشتن نماز که عمود خیمه دین است، با احکام و آداب ویژه خود، باز دارنده از زشتکاری و ناشایست (= فحشا و منکر) است؛ افزون بر آن، به گفته استاد بزرگ ما حضرت آیت الله بهجت در تفسیر آیه شریفه إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ لَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَر[ العنکبوت: 45]« یاد خدا در نماز، بالاترین ذکرها است. » بدین معنا، مراتب سلوک در نماز نیز تا رسیدن به بالاترین مرحله ذکر خدا (= فنای سالک در سجدتین ) طی میشود. در نتیجه، چنین نمازی، تنها، رافع تکلیف (منحصر در احکام) نخواهد ماند و « معراج مؤمن » خواهد شد.
3. در برنامهریزی های تحوّلمدارِ افراد، نهادها و سازمانها، برای شناختن، شناساندن، و اجرای « سبک زندگی اسلامی»، راه هرگونه ظاهرگرایی و سطحینگری را برمیبند، و بر همه ابعاد و اجزای دین تأکید میشود، نه تأکید بسیار بر بخش هایی و فراموش کردن بخشهایی دیگر.
منبع بزرگ روایی سبک زندگی اسلامی نظاممند
بر دانشوران و پژوهشگران معارف دینی روشن است که منبع دین، پس از کتاب خدا، سنّت معصومان ـ علیهم السلام ـ است. کتب اربعه شیعه( الکافی، الفقیه، التهذیب، و الاستبصار) نیز از منابع دست اوّل شیعه امامیّه و محل رجوع مجتهدان و فقیهان برای استنباط معارف دینی است.
پس از تألیف کتب اربعه، چندین جوامع روایی، برپایه آنها پدید آمد. فیض کاشانی با شخصیت علمی و عملی جامع و بینش نظاممند، با تدوین و تنظیم و تبویب کتب اربعه در کالبد کتاب الوافی و روشن ساختن معانی برخی روایات آن، طرحی نو در انداخت. این طرح بدیع توجّه عالمان را به او و به کتاب او برانگیخت، که به یکی از« محمّدون ثلاث » نامبردار شد. او، تنها، به کتاب الوافی شناخته نیست؛ بلکه در بیشتر رشته های معرفت دینی تألیفاتی دارد که محلّ رجوع و کانون توجّه دانشمندان بوده است. به یاد دارم سالها پیش، هنگامیکه پس از درس خارج فقه از حضرت آیت الله بهجت ـ قدّس سره ـ راه میانبر رسیدن به اجتهاد را پرسیدم، فرمودند که « کتابهای تامّ الاستدلال مختصر، مثل ریاض را بخوانید و من کتابی مثل مفاتیح الشرایعفیض ندیده ام.[ معلوم نیست به این خوش سلیقگی در فقه کتابی نوشته شده باشد.»]1
چنین دانشمندی با چنان آثاری، پس از تدوین الوافی، زبده آن را در سه بخش عقاید، اخلاق و احکام، در دو جلد الشافی آورد. گرچه الشافی، به ظاهر، تلخیص الوافی است، در واقع زبده و گزیده روایات کتب اربعه شیعه با برخی افزودهها و توضیحات در ترتیب و فصلبندی بدیع و نظاممند است. نگاهی به فهرست کتاب و مطالعه تفصیلی خود کتاب این سخن را تأیید میکند. خود فیض کاشانی برخی ویژگیهایالشافی را چنین برمیشمارد:
1. گزینش روایات الوافی و آوردن زبده آن در برخی عناوین تازه و ترتیب دوباره؛
2. آوردن روایاتی که به منزله اصول و ارکان معارف دینی است؛
3. آوردن روایاتی که معانی آن محکم است و تعارضی با روایات دیگر ندارد؛
4. از رویات مکرّر روایتی آمده است که روشنتر و کاملتر است؛
5. از مباحث شرایع و احکام مهمترین آنها آمده است؛
6. تکمیل معنی حدیث با افزودن بخشی از روایت دیگر در ذیل حدیث.2
به خواست خدای تعالی در یادداشتهای بعدی در این باره با تأکید بر دیدگاه علامه طباطبایی به تفصیل سخن خواهیم گفت.
1. عبارت بین دو کروشه افزوده از: در محضر آیت الله بهجت، محمد حسین رخشاد، ج45/3. ایشان بارها داستانی را نقل کرده اند درباره تشرّف طلبه ای به حضور نورگستر حضرت ولی عصر ـ عجّل الله تعالی فرجه ـ که در جواب سؤال وی درباره مطالعه یکی از دو کتاب کفایه الاحکام سبزواری و مفاتیح الشرایع فیض سه بار فرموده بود: « علیک بالمفاتیح!» و نیز بسنجید با: همان ج 411/2 و ج45/3
2. الشافی، محمد بن شاه مرتضی فیض کاشانی، تصحیح محمد رضا انصاری قمی، لوح محفوظ، چاپ اول، 1383، ج 1/ 33.